جندی شاپور (البرز)

علمی فرهنگی

پرونده:ادوارد دست‌قیچی.jpg

ادوارد دست‌قیچی ( Edward Scissorhands) یک فیلم عاشقانه و فانتزی محصول 1990 آمریکا به کارگردانی تیم برتون و بازیگری جانی دپ است.فیلم داستان مردی به نام ادوارد را نشان میدهد که به جای دست،قیچی دارد.ادوارد توسط یک خانواده در حومه قصرش پیدا می شود و عاشق کیم دختر خانواده می شود. برتون ایده ی ادوارد دست قیچی را از دوران کودکی در ذهن خود داشت.کارولین تامپسون برای نوشتن فیلم نامه بر اساس ایده تیم برتون انتخاب شد و فیلم با حمایت کمپانی های قرن بیستم و برادران وارنر شروع به کار کرد.

قبل از انخاب جانی دپ بازیگرانی چون تام کروز،تام هنکس،رابرت داونی جونیور و ویلیام هارت به بازیگری در نقش ادوارد دعوت شده بودند. بیشتر فیلمبرداری در ناحیه خلیج تمپا فلوریدا فیلمبرداری شد و بیش از 6 میلیون دلار برای اقتصاد محلی سود داشت.طراحی ادوارد دست قیچی توسط استن وینستون انجام شد.این فیلم همچنین چهارمین همکاری برتون و دنی الفمن به شمار می آید.ادوارد دست قیچی با بازخورد مثبت از طرف منتقدان منتشر شد و یک موفقیت مالی به حساب آمد.این فیلم نامزد های متعددی در مراسم اهدای جوایز اسکار، جوایز فیلم آکادمی بریتانیا،جایزه زحل، و همچنین به عنوان برنده جایزه هوگو برای بهترین ارائه نمایشی داشت.برتون و الفمن هر دو ادوارد دست قیچی را شخصی ترین کار خود و فیلمی که بر اساس علاقه خود ساختند میدانند.

شعار بالای پوستر: داستان یک
مرد شریف غیرمعمولی
زیرنویس پوستر: او هیچ چیز به‌جز بیگناهی نمی‌شناسد
و هیچ چیز به‌جز زیبایی نمی‌بیند.
کارگردان تیم برتون
تهیه‌کننده دنیس دی نووی
نویسنده تیم برتون
بازیگران جانی دپ
وینونا رایدر
داین ویست
الن آرکین
آنتونی مایکل هال
وینسنت پرایس
موسیقی دنی الفمن
گونه خیال‌پردازی، کمدی سیاه
توزیع‌کننده فاکس قرن بیستم
تاریخ انتشار United States:
۷ دسامبر ۱۹۹۰
Australia:
۲۱ مارس ۱۹۹۱
United Kingdom:
۲۶ ژوئیه ۱۹۹۱
مدت زمان ۱۰۵ دقیقه
کشور ایالات متحده
زبان انگلیسی
بودجه ۲۰ میلیون دلار

داستان

پگی یک فروشنده از شرکت ایوان است که هیچ درآمد خوبی ندارد.روزی او به قصر بزرگی در حومه شهرک شان می‌رود و در آنجا یک موجود شبیه به انسان می‌بیند که به جای دستانش قیچی دارد.او می‌فهمد که در آنجا مخترعی زندگی می‌کرده و آن موجود را می‌ساخته که قبل از تمام کردن دستانش می‌میرد.نام آن موجود ادوارد است.پگ ادوارد را به خانه خود می‌آورد و او را با شوهرش بیلی و پسرش کوین و دخترش کیم آشنا می‌کند.ادوارد عاشق کیم می‌شود و در دل همسایگانشان جا باز می‌کند.او به آنها در آرایشگری و باغبانی کمک می‌کند تا جایی که به یک برنامه تلویزیونی دعوت می شود.اما کیم خود نیز یک دوست پسر به نام جیم دارد.جیم برای ماندن با کیم به پول نیاز دارد و به فکر سرقت از خانه خودش از دست پدر و مادرش می‌افتد.او ادوارد را که او را موجودی بی ارزش می‌داند را وادار به بازکردن درها در تاریکی می‌کند ولی پلیس سر می‌رسد.

جیم و کیم فرار می‌کنند و ادوارد شبی را در کلانتری می‌گذراند و نامی از دوستانش که قصد دزدی داشتند نمی‌برد.کیم رفته رفته بعد از این کار ادوارد به او علاقه مند می‌شود.از آن طرف مسئله دزدی ادوارد را از چشم همسایه می‌اندازد.پگی، مادر خانواده، تصمیم به گرفتن یک مهمانی مخصوص کریسمس می‌گیرد تا اوضاع عوض شود.در این حال ادوارد نیز مشغول تزئین خانه‌است و کیم بیشتر از همیشه تحت تاثیر او قرار می‌گیرد.اما در همین حال جیم دوست پسر او سر می‌رسد و ادوارد را هول می‌کند که کیم ر ازخمی کند.کیم زخمی می‌شود و جیم بشدت ادواردرا می‌رنجاند و ادوارد فرار می‌کند. کیم هم جیم راسرزنش کرده و او را بیرون می‌کند.سپس پدر و مادرش میروند تا ادوارد سرخورده را پیدا کنند.کوین که خانه دوستش بوده و از هیچ چیز خبر ندارد بی محابا از خیابان رد می‌شود.جیم که حسابی ناراحت شده و قصد بازگشت به خانه کیم را دارد با اتومبیل و با سرعت از خیابان رد می‌شود .ادوارد که تمام این‌ها را دیده روی کوین می‌پرد و او را نجات می‌دهد، هرچند که به خاطر قیچی‌های دستش او را زخمی می‌کند.مردم از خانه هایشان بیرون می‌آیند چون فکر میکنند ادوارد بدطینت به خیال خودشان کوین را از عمد زخمی کرده‌است.همه جمع می‌شوند و کیم هم خود را به این موقعیت می‌رساند و آرام زمزمه می‌کند که ادوارد فرار کند.ادوارد به طرف قصرش فرار می‌کند و پلیس هم به‌دنبال اوست.کیم خود را مخفیانه به قصر می‌رساند و ادوارد ر امی بیند و به او می‌گوید که دوستش دارد.در همین موقعیت جیم از راه می‌رسد و ادوارد را مورد حمله قرار می‌دهد و ادوارد هم او را می‌کشد و بعد از کیم خداحافظی می‌کند.وقتی مردم به قصر می‌رسند کیم به دروغ به آنها می‌گوید که جیم و ادوارد هر دو مرده‌اند.سپس به همگی به خانه هایشان برمی گردند.سال‌ها بعد کیم که پیر شده این داستان را برای نوه اش تعریف می‌کند و می‌گوید که دیگر هیچ وقت ادوارد را ندیده‌است.در عین حال ادوارد هم بعد از سال‌ها در قصرش هنوز زندگی می‌کند و هر روز به گل‌هایش می‌رسد و تندیس‌هایی از کیم می‌سازد و با آرامش به یاد او زندگی می‌کند و از دید راوی داستان دلیل برف آمدن پیکر تراشی اوست.

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:ادوارددست قیچی,تیم برتون ,عاشقانه و فانتزی ,جانی دپ,وینونا رایدر,فاکس قرن بیستم,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 233 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , scientific.alborz.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com